هفته گذشته در نخستین بخش از این سلسله یادداشتها اشاره کردم که در میان دغدغهمندان به زبان فارسی باید از رهبر معظم انقلاب نام برد که هماره در فرصتهای مختلف و در دیدار با اهالی قلم و شعر و رسانه، تذکرات جدی برای حفظ و پاسداری از زبان فارسی داده اند و بارها وضعیت فعلی زبان فارسی را نگران کننده دانسته و حال و روز آن را ناخوشایند تصویر کرده اند.
یکی از تأسفهای همیشگی ایشان درباره زبان فارسی، جغرافیای کوچک شده آن است و اینکه روزگاری این زبان در حوزه وسیعی از اطراف ایران و بلکه دورتر، زبان روزمره و رسمی مردم کشورهای مختلف بود و امروز این جغرافیا کوچک و دایره آن محدود شده است.
ایشان در آذر ۹۲ در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی به همین نکته اشاره میکنند و میگویند: دوستان! زبان فارسی یک روزی از قسطنطنیه آن روز، از استانبولِ آن روز، زبان علمی بوده تا شبه قاره هند؛ اینکه عرض میکنم از روی اطلاع است. در آستانه (مرکز حکومت عثمانی) زبان رسمی در یک برهه طولانیای از زمان، زبان فارسی بوده است. در شبه قاره هند برجستهترین شخصیتها با زبان فارسی حرف میزدند و انگلیسها اولی که آمدند شبه قاره هند، یکی از کارهایی که کردند این بود که زبان فارسی را متوقف کنند؛ جلو زبان فارسی را با انواع حیَل و مکرهایی که مخصوص انگلیسها ست گرفتند.
البته هنوز هم زبان فارسی آنجا رواج دارد و عاشق دارد؛ کسانی هستند در هند - که بنده رفته ام دیده ام، بعضی هایشان اینجا آمدند آنها را دیدیم - عاشق زبان فارسی اند؛ اما ما در کانون زبان فارسی، داریم زبان فارسی را فراموش میکنیم؛ برای تحکیم آن، برای تعمیق آن، برای گسترش آن، برای جلوگیری از دخیلهای خارجی هیچ اقدامی نمیکنیم.
یا در بهمن ۷۰ در دیدار اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی، به نفوذ زبان فارسی در جغرافیای آن زمان اشاره و تأکید میکنند: «یک روز از چین تا روم و همین آسیای صغیر، مرز زبان فارسی را تشکیل میدادند. انسان میبیند که در دوران عثمانی، دیوان و مکاتبات آنها به زبان فارسی بوده است و شعرایی به زبان فارسی داشتند. بهترین شعرای بخشی از دوران عثمانی، شعرای فارسی گو هستند؛ وضع هند و شبه قاره هند هم که معلوم است. بنابراین، نفوذ زبان فارسی بسیار بوده است.»
نگرانی دغدغهمندان امروز عمومیتر شده و با تهدیداتی که در افغانستان برای زبان فارسی شده است، دلسوزان زبان فارسی را بیشتر آزار میدهد. تردیدی نیست که ایران فرهنگی شامل تاجیکستان، ازبکستان، افغانستان، پاکستان یا حتی دولت عثمانی است که امروزه به ترکیه شناخته میشود. در این مناطق زبان فارسی به عنوان زبان معتبر ادبی، درباری و حتی دیوانی بوده است، ولی در دورههای جدید زبان فارسی موقعیت خود را از دست داده است.
در حقیقت ایرانیان با زبان فارسی به قلمرو فرهنگی تمدن اسلامی افزودند. به طور مثال «ابوالحسن علی بن عثمان هجویری» که از عارفان قرن پنجم هجری است، اسلام را ترویج کرد که مرقدش در لاهور زیارتگاه مردم پاکستان است.
همین طور مردم بخشهایی از هندوچین، ویتنام، مالزی، لائوس، کامبوج، فیلیپین، اندونزی و چین نیز عموما توسط این عارفان ایرانی با اسلام آشنا شدند. به همین دلیل زبان فارسی برای آنها حُکم زبان دینی را داشت. امروز هم در مساجد پکن که دورترین نقطه چین نسبت به عالم اسلام محسوب میشد، کتیبههایی با اشعار فارسی میبینید.